کمک به اولین قدمای محمد
محمد هرروز بزرگتر از دیروز میشه این ملیکارو بسیار خوشحال میکنه که یه همبازی خوب داره . ...
نویسنده :
خاله پریسا
20:04
سفر مشهد
عزیزدلم شما همراه خانوادت و خانواده خاله زهرا رفته بودین مشهد.البته منم که خاله پریسا باشم باهاتون اومده بودم. این سفر در ایام قربان تا غذیر 92 بود که باقطار رفتیم.به شما خیلی خوش گذشت چه تو قطار چه تومشهدوهتل و... اما به محمد جان خیلی سخت گذشت کمی هم به مامان و بابات. چون محمدجان سینه خیز میرفتن و دام باید مواظبش میبودیم هواهم خیلی سرد بود. اما سفر خوبی بود اولین پابوسی شما از امام رضابود.......... از اونجایی که به قول مامانیت آداب معاشرت دخترما خوبه و روابط اجتماعی خیلی بالایی دارن اونجا ملیکا جان با بسیاری از کارکنان حرم همصحبت میشدن و اوناهم برای شیرین زبونیای این عسلجان شکلات بهش هدیه میکردن تا جایی که وقتی این خانوم بلا کفششو...
نویسنده :
خاله پریسا
19:57
مروری بر لحظات گذشته ملیکاخانــــــــــــــــــــــــــــــــوم
اینجا تولد یکسالگیه ملیکاجان هست. و ملیکاجان عزیزدلم این لباسی که تن شماست مامان و بابات توی سفرماه عسلشون از مکه برای شما خریده بودن وهمچنین این لباسو.اینجا شما همراه پدر دارین میرین برا مامان جان گوشی همراه به مناسبت روز مادر براش بخرین. اینجا هم یه پیکنیک همراه همسایه ها رفته بودین گلم این عکسم به سفارش مامان جانت میزارمش گلم ...
نویسنده :
خاله پریسا
19:36